بیان پشتو سلمان اظھر
بیا دستی بکش روی چشم خسم تامن هم غم تنهایم را فراموش کنم
بیا ای مهربانم من غریبم تنها هستم مثل خودت
بیا مهدی بیا مهدی شب شام غریبان است
بیا بیا گلکم
بیا یک دم تماشا کن گلستانه محمد را
دلم میخواد یکیا بکنم
مهستی بیا عزیز رفته بی تو دلم گرفته
مهستی کاش
مهستی من چه کنم
بیا بیا گل زاگ بیا سمبل زاگ سماور سماور
مهستی یا رب
مهستی د روز جزا